قلعه نویی: آقای بنگر، آبرویت را کیلویی نفروش!

از آن آدمی که شرف ندارد ناراحتم

قلعه نویی: آقای بنگر، آبرویت را کیلویی نفروش!

از آن آدمی که شرف ندارد ناراحتم

قلعه نویی: آقای بنگر، آبرویت را کیلویی نفروش!
قلعه نویی: آقای بنگر، آبرویت را کیلویی نفروش!
محرومیت باشگاه تراکتورسازی از نقل و انتقالات زمستانی همچون آواری بود که بر سر این مجوعه ریخت؛ چیزی شبیه ساختمان پلاسکو.

آنها در بدترین زمان ممکن و در خطرناک ترین پیچ لیگ برتر، که می توانستند مانع فاصله گرفتن جدی ترین رقیب خود در راه قهرمانی شوند، اسیر این بحران شدند و همان محرومیت سبب شد تا همه چیز مهیای یک برد باشکوه برای شاگردان برانکو ایوانکوویچ در شبه دربی فوتبال ایران گردد.

امیر قلعه نویی قبل و بعد از آن بازی روزهای سختی را پشت سر گذاشت و حالا بعد از سکوتی چند روزه در گفت و گو با خبرنگار کاپ ناگفته های آن بازی و اتفاقات حاشیه ای انتهای آن را مطرح کرده است که در زیر متن صحبت های او را می خوانید:

اولین ضربه را در تبریز خوردیم

بازی با پرسپولیس شرایط خاص و عجیب خودش را داشت. ما در بازی مان در تبریز برابر ماشین سازی 2 امتیاز حساس را از دست دادیم و در واقع اولین ضربه را آنجا خوردیم؛ جایی که روی اشتباهات داوری در صحنه پنالتی و تجدید نشدن آن بازی را آنطور که می خواستیم به پایان نرساندیم و در همان مسابقه سه بازیکن کلیدی مان سه کارته شدند.سه بازیکن مصدوم هم داشتیم. نفراتی که اصلا در تهران بودند و به درمان خود می پرداختند.

پزشکان گفتند این کار به صلاح نیست

قبل از مسابقه با پرسپولیس از مصدومان تیم خواستیم آماده بازی شوند. وقتی با کادر پزشکی تیم و دکتر نوروزی صحبت کردیم آنها گفتند این نفرات بازی نکنند بهتر است ولی شرایط طوری بود که مجبور به استفاده از آنها بودیم. همینجا باید از این سه نفر تشکر کنم که مردانگی به خرج دادند و بازی کردند و در واقع تعصب خود به آذربایجان را نشان دادند.

با سجاد برنامه ریزی کرده بودیم

وقتی خبر رسید که کار حضور شهباززاده هم درست شده خوشحال شدیم چون در ان پست به بازیکنی با آن کیفیت نیاز داشتیم. من از سجاد هم تشکر می کنم. حتی به او گفتم که تمرین داری و جواب داد آماده بازی هستم. برنامه مان این بود که در پست مورد نظرمان از سجاد استفاده کنیم. همه چیز بر اساس برنامه جلو می رفت که آن خبر رسید.

شوکه شدیم!

حدود 30 ساعت مانده به بازی با پرسپولیس شنیدیم که سه بازیکن مان محروم هستند. در واقع 4 نفر مان چون سجاد هم نمی توانست بازی کند. جلسه گذاشتیم که چکار کنیم اما عملا کاری نمی شد کرد.

من قبلا در دربی ها با علم به اینکه نفری را ندارم دست به تغییرات زده بودم اما نه 30 ساعت قبل از بازی. میثم بائو و وحیدطالبلو و خیلی های دیگر را در دربی ها جایگزین کردم و جواب داد اما این بار زمان نداشتم. شاید اگر زودتر متوجه این موضوع می شدیم کار دیگری می کردیم و مثلا بازیکنان جوانی چون طاهران، پاپی و .. را آماده آن بازی بزرگ می کردیم ولی در آن شرایط شوکه شده بودیم.

ناراحت دو نفر بودم

وقتی شنیدم بازیکنان مان محروم هستند خیلی ناراحت شدم بخصوص برای دو نفرشان یعنی عالیشاه و نوراللهی چون این بچه ها سرباز بودند. در آن فضا فکر کردن برای من مربی سخت بود.تنها چیزی که به فکرم رسید این بود که از کادر پزشکی بخواهم هرچه سریعتر مصدومان را آماده کنند. من از یک هفته قبل شرح وظایف این بچه ها را گفته بودم. مثلا احمدنوراللهی وظیفه مهمی در بازی با پرسپولیس داشت. عالیشاه و هاشم هم همینطور. حتی بر اساس آموخته های خود در یک دوره کلاس Bمربیگری قصد داشتیم در بازی با پرسپولیس از «کنز» استفاده کنیم. قرار بود مثل زمانی که مهدی کیانی را داشتیم نوراللهی به مهاجم پرسپولیس بچسبد؛ همان کاری که سال قبل سینا عشوری انجام داد اما اتفاق شوک آور قبل از بازی حتی سیستم ما را تغییر داد و مجبور شدیم با سیستم 3-4-3 بازی کنیم.

به سروش گفتم می توانی «هازارد» ایران شوی

دیگر بحث جدایی سروش از جمع ما موضوعیتی ندارد که بخواهیم درباره اش صحبت کنیم.حسرت چیزی را نمی خورم و خوشحالم که بازیکنی مثل سروش رفیعی با آن کیفیت بازی می کند. واقعیت این است که سروش در بازی اخیر نمایش خیلی خوبی داشت و خودش هم می داند در 6 ماهی که با هم کار کردیم همیشه درباره نحوه فوتبالش چه نکاتی را به او می گفتم. الان هم خوشحالم که توانسته ام به سهم خود در شیوه فوتبال او تاثیر بگذارم. بارها به خودش هم گفتم که می تواند «ادن هازارد» فوتبال ایران شود.

می توانستیم جور دیگری برابر پرسپولیس بازی کنیم اما…

با علم به همه مشکلاتی که داشتیم و شرایط روحی بدی که بر تیم به دلیل خبر محرومیت حاکم شده بود می توانستم شیوه دیگری را برای بازی با پرسپولیس در نظر بگیرم اما من دنبال آن شیوه ها نبودم و نیستم. الان هم پیش وجدان خودم راضی ام که مردم یک فوتبال جوانمردانه و زیبا و سرعتی را تماشا کردند. واقعیت این است که گل دقیقه دو ضربه بدی به تیم ما زد و تیم مان را بهم ریخت البته نباید بازی خوب پرسپولیس را نادیده بگیریم.

ناامید نیستم

بعد از بازی هرگز ناامیدانه حرف نزدذم اما نمی توانم به مردم دروغ بگویم. ما دائم در حال دروغ گفتن به مردم هستیم اما باید واقعیات را با آنها درمیان گذاشت. من گفتم شرایط پرسپولیس با این برد برای قهرمانی بهتر شد اما اینجا اعلام می کنم که تراکتورسازی 11 بازی دیگر دارد؛ یکی در فینال حذفی و بقیه در لیگ. کارمان را می کنیم و منتظر اتفاقات هم می مانیم. شاید یکبار هم اتفاقات به نفع ما رقم بخورد.

برای آجورلو پپسی باز نمی کنم!

از آقای آجورلو تشکر می کنم. روزی که با ایشان همکاری ام را آغاز کردم متوجه شدم چه انسان بزرگی است. دلی دریایی دارد. من برای کسی پپسی باز نمی کنم و جز خدا و اهل بیت از کسی هراس ندارم اما حقیقت این است که این مرد این فصل خیلی تلاش کرد. اول فصل استادیوم نداشتیم و تیم داشتیم. بعد استادیوم دار شدیم و تماشاگران مان محروم بودند. بعد هم که تیم داشت شکل می گرفت این بلا سرمان آمد.

من نباید دنبال مقصر بگردم

اینکه چه کسی مقصر بوده که این اتفاق برای تراکتورسازی رخ داده موضوع دیگری است که من ورود نمی کنم و نباید هم من دنبال مقصر بگردم. مگر از این اتفاقات در فوتبال ایران قبلا رخ نداده است؟ آن سال که لیست استقلال به کنفدراسیون نرفت و من کاره ای نبودم عده ای ربطش دادند به قلعه نویی. این روزها با خودم خلوت می کنم به این فکر می کنم که چرا این اتفاقات همه برای قلعه نویی رخ می دهد. استقلال دسته سومی سهم ما می شود. استقلال نهم و سیزدهم سهم ما می شود و حالا هم که این ماجرا پیش آمده است. وقتی هم مرا به تیم ملی می برند برخورد می کنم به بحرانی ترین تیم ملی تاریخ. البته حضور در تیم ملی برایم افتخار بود اما چرا وقتی شرایط درست است سراغ قلعه نویی نمی روند؟ یک خاطره برای شما تعریف کنم که آقای ابراهیمی مسئول کمپ تیم های ملی می تواند شهادت دهد. وقتی سرمربی تیم ملی شدم جدا از جنگ های پشت پرده دو گروه سیاسی در کمیته انتقالی حداقل امکانات را هم باید خودمان تهیه می کردیم. یادم هست که پمپ آب کمپ خراب بود چمن داشت خشک می شد که من از ارتباطات خودم استفاده کردم هر روز ماشین شهرداری می رفت آنجا و به چمن اب می داد.

حرف مهدوی کیا در کره جنوبی را فراموش نمی کنم

برای بازی با کره جنوبی به سئول رفیتم؛ همان بازی که با گل هاشمیان به تساوی 1-1 رسیدیم. بعد از بازی مبلغی را برای پاداش دادند که من از آقای ابراهییم، مناجاتی و مهدوی کیا خواستم خودشان آن مبلغ را لیست کنند و به بچه ها بدهند.به هر نفر 2هزار دلار رسید که مهدی مهدوی کیا آمد گفت: امیر خان، ما قبلا برای بازی دوستانه به اینجا آمدیم و نفری 5 هزار دلارپاداش گرفتیم اما حالا…البته مهدی برای خودش نمی گفت.گفتم آقا مهدی این کف دست من است، ببین که مو ندارد! جا دارد همینجا از آقای حسین کریمی مالک رستوران لوکس طلایی تشکر کنم که بدون چشمداشت در همان سفر با ما همراه شد و در بحث تغذیه بازیکنان کمک مان کرد و فقط هم هزینه مواد اولیه را می گرفت. واقعا چرا همیشه شرایط سخت به من رسیده است؟ فقط دو سال با آرامش کار کردم و آن هم در سپاهان بود که البته همان اولین جلسه ای که با آقای ساکت داشتم ایشان گفت امسال بودجه تیم نسبت به قبل 20 درصد کم شده است.

ادامه می دهیم و امیدواریم

باید با همین شرایط در لیگ کارمان را دنبال کنیم. نا امید نیستیم و همین نفراتی که داریم جز بهترین ها هستند و من به کارشان ایمان دارم. شرایط سخت است ولی مثل سربازان آذربایجان جلو می رویم.

تبریک به استقلالی ها

شاید برای برخی عجیب بود که من دیشب بابت برد استقلال تبریک گفتم اما وقتی بحث ملی و مردمی وسط است همه ما باید منافع کلی را در نظر بگیریم. وظیفه ام بود که به استقلال و هوادارانش و کل فوتبال ایران بابت دیدار شب گذشته تبریک بگویم.

به بنگر گفتم بیا و کنار خودم مربیگری کن!

آقای محسن بنگر شرایط خاصی داشت و از پرسپولیس کنار گذاشته شده بود. یکی از دوستان تماس گرفت و گفت در حق این بچه کم لطفی شده و شما اجازه بده به تراکتورسازی بیاید. می خواهد یک فصل بازی کند و از فوتبال خداحافظی کند. گفتم بگذارید فکر کنم و بالاخره گفتیم باشه و می توانیم از تجربه اش استفاده کنیم. سال آخر فوتبالش هم هست. همان حرفهایی که قبلا به مرحم نوید کیا زده بودم را به این بازیکن زدم. آن بالایی شاهد است که واقعیت را می گویم. یک بازی مصدوم شد و بعد تمرین کرد و بازگشت و ما هم وقتی به تبریز آمد تلاش کردیم آن فضای منفی ای که علیه او بود را تغییر بدهیم. بعد بار دیگر مصدوم شد و رفت عمل کرد. بعد از عمل جراحی گفتم بیا کنار خودم کمک مربی تیم باش و کارت را در جبهه دیگری ادامه بده ولی قبول نکرد.

گفتم نگذار آبرویت را کیلو کیلو از دست بدهی!

آقای بنگردر این مدت بدون مشکل و حاشیه و منظم تمرین می کرد تا رسیدیم به بازی با پرسپولیس و قبل از آن وقتی در یک بازی تدارکاتی برابر شهرداری دیدم شرایط خوبی ندارد او را در رختکن صدا کردم و گفتم: الان 6، 7 یار خود را نداریم اما من فکر آبروی خودت هستم. نگذار آبرویی که ذره ذره جمع کرده ای کیلو کیلو از دست برود.

می دانستم که پرسپولیس دو فوروارد سرعتی دارد و با این وضعیتی که بنگر دارد به مشکل می خوریم. گفتم: صلاح نیست که تو بازی کنی! گفتم فکر کن و بدان من به فکر آبروی خودت هستم. گفت: من انگیزه دارم و دوست دارم برابر آنها بازی کنم و …

گفتم: آقا محسن تو بازیکن بزرگی هستی که صدایت کرده ام و نظر خودت را می پرسم وگرنه اصول مربیگری این مسایل را نمی پذیرد.

خلاصه قبول کردم بازی کند. به نظر شما بد کردم؟من از محمد ایرانپوریان هم ممنونم که وقتی قبل از بازی به او گفتم اگر دوست داری بازوبند را به محسن بده گفت: آقا هر چی شما بگوئید. حالا بماند که عده ای خدانشناس برای همین بچه( محمد ایرانپوریان)قبل از بازی چه شایعاتی از دوپینگ کردن ساختند.

یک نفر شهادت بدهد فحاشی کرده ام

یکی نفر بیاید بگوید امیر قلعه نویی به این آقا فحاشی کرده است . من دروغ نمی گویم و ترسی هم ندارم که بگویم به بنگر تشر زدم ولی این داستان هایی که به راه انداخته شده دروغ است . ما سه جلسه آنالیز کردیم و گفتیم پرسپولیس عالی پرس می کند و نباید در این فضا توپ را نگه دارید حالا شما بروید گل اول و سوم بازی را ببینید! شما بودید ناراحت نمی شدید و داد و بیداد نمی کردید؟

آن آدم شرف ندارد

تیم ما هنوز از هتل خارج نشده که خبر رختکن بیرون می رود. من بیشتر از آن آدم که شرف ندارد نارحتم؛ آدمی که اخبار داخلی ما را به بیرون داده است. شما در خانواده ات هم ممکن است پدر و پسر با هم درگیر شوند و یا برادر با برادر، آیا باید این موضوع به خانه همسایه منتقل شود. مطالب آن رسانه ای که آن حرفها را مطرح کرده را پیگیری می کنم البته می دانم در نهایت اتفاقی رخ نمی دهد.کار که نهایی شود دوهزار نفر که مشخص نمی شود این افراد چگونه پیدایشان کرده اند می آیند و می گویند رضایت بده و …

باشگاه درباره بنگر تصمیم می گیرد

موضوع را به باشگاه سپرده ام و آنها خودشان درباره این بازیکن تصمیم می گیرند اما به نظر من بازگشت او به تیم دیگر به صلاح نیست.

آن 4 نفر را شناسایی کردیم!

در جریان تمرین دیروز برخی افراد که به نظرم هوادار ما نبودند به بنگر توهین کردند که من مانع شدم و بعدا هم فهمیدیم که 4 نفر بوده اند و شناسایی شدند.

بخاطر امید و احمد خیلی ناراحتم

باشگاه درگیر مسایل اخیر است اما قطعا برنامه ما این است که با کمک فدراسیون و ستاد نیروهای مسلح برای دو بازیکن سرباز مان که من خیلی نراحت شان هستم کاری انجام دهیم. البته هاشم هم هست اما آن دو نفر سرباز هستند. این نفرات بی گناه هستند و نباید حق شان ضایع شود. ما اینجا نباید عدالت را از یاد ببریم. در طول دوران ورزشی ام دو سه خاطره بد دارم اما این اتفاقی که برای این دو سه نفر افتاده خیلی تلخ است.

به سردار فرصت 5 ساله بدهند

درست است که در میان حجم بالای پرونده های باشگاه، قصوری هم صورت گرفته است اما اینجا نباید سردار آجورلو را دلسرد کرد. او افکار بزرگی دارد و اگر 5 سال به ایشان زمان بدهند یک تراکتور رویایی می سازد.

بیشتر بدانید

گردآوری : مجله اینترنتی سرمه

ممکن است شما دوست داشته باشید بیشتر از نویسنده

1 نظر

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سوال امنیتی *